جدول جو
جدول جو

معنی عفونی شدن - جستجوی لغت در جدول جو

عفونی شدن(خَ / خِ مَ / مِ اَ تَ)
بدبو و گندیده شدن. مقابل ضدعفونی شدن: جراحت وی و ترس از عفونی شدن آن لزوم عمل جراحی را قطعی کرد. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
عفونی شدن
پلشت شدن چرکن شدن بد بو و گندیده شدن مقابل ضد عفونی شدن: جراحت وی و ترس از عفونی شدن آن لزوم عمل جراحی را قطعی کرد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از علنی شدن
تصویر علنی شدن
آشکار شدن، آشکار گشتن، نمایان شدن، ظاهر شدن
فرهنگ فارسی عمید
(دَ هََ نِ شَ تَ)
رفتن. نابود شدن:
فانی نشود هرچه کآن بقا یافت
زیرا که بقا علت فنا نیست.
ناصرخسرو.
، (اصطلاح صوفیه) ترک دنیا و از خود گذشتن و سپردن طریقت حق است به امید بقای ابدی یا بقای باﷲ. رجوع به فانی و فنا شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از افیونی شدن
تصویر افیونی شدن
خو گرفتن، شیره ای شدن اپیونی شدن دودی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علنی شدن
تصویر علنی شدن
آشکار شدن ظاهر شدن آشکار گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
فانی گشتن ونیدن نابود شدن نابود شدن نیست گشتن، ترک دنیا کردن و از خود گذشتن و سپردن طریقت حق بامید بقای ابدی یا بقا بالله
فرهنگ لغت هوشیار